گروه فیلمسازی، متشکل از افرادی که ملغمه ای از گرایشات دینی، ملیتی، فکری و جنسی هستند، فیلمی در مورد یهود ستیزی میسازند. در این فیلم هم تهیهکننده و هم برخی از عوامل، یهودی هستند و ما مشکلات و درگیریهای آنها را در پشت صحنه میبینیم. (داستان بصورت فیلم در فیلم پیش میرود) شخصیت زن اصلی در داستان فیلم مورد نظر نقش همسر یهودیی را دارد که بصورت افراطی نسبت به دیگران فوبیای یهود ستیزی دارد و تا پایان فیلم حتی تا لحظه مرگ به عنوان آخرین وصیت میخواهد که بیماری یهود ستیزی همسرش را درمان کنند. اما همین شخصیت در پشت صحنه یک دختر لبنانی است.
مدت زمان :90 دقیقه
کارگردان : دیودونه آمبالا آمبالا
دختری میخواهد از مرز رفح گذشته خود را به غزه برساند. پسر نوجوانی به نام طارق او را برای گذشتن از تونلی مطمئن نزد پیر مردی به نام ابوهشام میبرد. او دختر را همراه چندتن دیگر از طریق تونلی در زیر خانه خود راهی میکند. از سوی دیگر طارق که توسط مرد مرموزی تعقیب میشود مورد ضرب و شتم قرار گرفته و ابوهشام را لو میدهد. افراد نظامی به خانه ابوهشام ریخته و پس از پرتاب کپسول گاز سمی به داخل تونل اقدام به تخریب آن میکنند. در داخل تونل در پی اتفاقات مختلفی چند تن کشته میشوند، دست آخر دختر و جوانی که زخمی شده بود توسط فردی که خود را حمزه معرفی میکند از تونل خارج میشوند و در حالیکه غزه زیر بمباران شدید اسرائیل قرار دارد میگریزند.
مدت زمان :87 دقیقه
کارگردان : ، اسماعیل رحیم زاده ،
همزمان با وقایع انقلاب همسایه یک زوج جوان که دوست آنها نیز هست توسط ساواک دستگیر میشود. او که یک مبارز سیاسی است در آخرین مکالمه خود نگهداری از گلدانهایش را به آنها و همچنین دوست مشترکشان "بهرام" میسپارد. مرد با توجه به اختلاف فکری و باردار بودن همسرش میخواهد خود را از وقایع انقلاب دور نگه دارد بنابراین زن را از رفتن به خانه او و رسیدگی به گلدانها نهیمیکند. اما زن پنهانی به طبقه بالا رفته و به گلدانها رسیدگی میکند و به امید اینکه بتواند از بهرام خبری بگیرد روی گلها یادداشت میگذارد. مرد نیز دور از چشم همسرش همینکار را میکند. در انتها وقتی بهرام برای تخلیه طبقه بالا میآید متوجه ماجرا میشوند و این موضوع آنها را به یکدیگر نزدیکتر میکند.
مدت زمان :48 دقیقه
کارگردان : ، آیدا پناهنده
آرایشگر فردی است که از دوره صدام در مجموعههای امنیتی بوده و حالا به واسطه گروهی که با آمریکائیها در ارتباط هستند، قرار است ده قتل انجام دهد تا بتواند مجوز ورود به آمریکا را بگیرد. او که شخصی لذت طلب است و پنهانی به اعمال خلاف میپردازد، در آخرین ماموریت خود با چشمان بسته به مکانی برده شده و پس از گذر از راهروهای هزارتو، به اتاقی میرسد که قرار است به شیوه تروریستهای القاعده کسی را در آن ذبح کنند. پس از انجام کار و دهمین قتل، او به اتفاق واسطه آمریکائیها در حالی که چشمانش بسته است در جادهای حرکت میکند، پول را که میگیرد پیاده اش میکنند و در حالیکه او درخواست دریافت مجوز ورود به امریکارا تکرار میکند در جاده رهایش میکنند و میروند.
مدت زمان :12 دقیقه
کارگردان : ، مسعود بخشی