گروه فیلمسازی، متشکل از افرادی که ملغمه ای از گرایشات دینی، ملیتی، فکری و جنسی هستند، فیلمی در مورد یهود ستیزی میسازند. در این فیلم هم تهیهکننده و هم برخی از عوامل، یهودی هستند و ما مشکلات و درگیریهای آنها را در پشت صحنه میبینیم. (داستان بصورت فیلم در فیلم پیش میرود) شخصیت زن اصلی در داستان فیلم مورد نظر نقش همسر یهودیی را دارد که بصورت افراطی نسبت به دیگران فوبیای یهود ستیزی دارد و تا پایان فیلم حتی تا لحظه مرگ به عنوان آخرین وصیت میخواهد که بیماری یهود ستیزی همسرش را درمان کنند. اما همین شخصیت در پشت صحنه یک دختر لبنانی است.
مدت زمان :90 دقیقه
کارگردان : دیودونه آمبالا آمبالا
ناصرکمدینی خرده پا است، که از راه بذله گویی در رستوران روزگار میگذراند، امادر کار خود موفق نیست و هیچکس به او نمیخندد. او به همین دلیل اخراج میشود. اما در یک مغازه ساندویچ به فرد مرموزی برمیخورد که ادعا میکند میتواند آرزویش را برآورده کند. ناصر با بیحوصلگی به او میگوید که کاری کن تا همه به من بخندند. آرزویش برآورده میشود اما ناصر را دچار مشکلات جدیدی میکند تا جایی که زندگی اش مختل میشود.
مدت زمان :12 دقیقه
کارگردان : ، رضا مقصودی
دلواپسی خانواده اصغر بدلیل افسردگی وی و اقدام به خودکشی او باعث نگرانی میشود آنها تصمیم میگیرند تا از امام رضا(ع) حاجت بگیرند این میشود که راهی مشهد میشوند در آنجا اصغر عاشق یکی از زائران میشود بعد از تحقیق میفهمند او نابیناست و باید عمل کند. دختر را با مهریه عندالمطالبه که عمل او باشد به اصغر میدهند. اصغر برای جمع آوری پول دار و ندار خود حتی پیکانش را می فروشد ولی میترسد وقتی چشم دختر بینا شود دیگر از اصغر خوشش نیاید، بعد از عمل، بینایی او بصورت محدود برمیگردد.دختر به همان مقدار راضی است و با هم زندگی خود را آغاز کرده و نذر میکنند هر سال به زیارت امام رضا(ع) بروند.
مدت زمان :30 دقیقه
کارگردان : ، هومن سیدی
مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید برای رسیدن به نرگس دست به دروغ و کلک میزند اما نقشهاش افشا میشود. مجید در سرراه خود احساس میکند که رقیبی وجود دارد که از بچههای جبههای است و برای اینکه از او عقب نیفتد، با نوچههای خود راهی جبهه میشود. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما با ضمانت میرزا و یکی دیگر از رزمندهها آنها به پادگان آموزشی میرسند پس از مدتی نظم پادگان را به هم میریزند. فرمانده پادگان از مرتضی (فرمانده گروهان) میخواهد که این افراد اخراج شوند. اما با وساطت وی و درخواست چند روز مهلت فضای فکری اکثرشان عوض میگردد تا اینکه روز حمله فرا میرسد و مجید و دوستانش به خط مقدم رهسپار میشوند و در آخر مجید بر اثر گلوله تانک شهید میشود.
مدت زمان :103 دقیقه
کارگردان : ، مسعود ده نمکی
مهسا که مدت کمی از تحصیلش باقی مانده و نمیتواند در خوابگاه دانشجویی بماند پی خانه میگردد، سرانجام تنها جایی که میتواند پیدا کند خانه پیرزنی تنها است که خانه را به شرط داشتن همسر به او اجاره میدهد و در نتیجه دخترک باید شوهری قلابی دست و پا کند و با حفظ تمام فاصلهها برای مدتی با او همخانه شود. او با جمشید کارگر مغازه پیتزا فروشی (همچنین دانشجوی سال آخر پزشکی) آشنا میشود و او را به عنوان شوهر به صاحبخانه معرفی میکند. اما روزی پدر مهسا از شهرستان به منزلش میآید و همه چیز بر ملا میشود و پس از شکایت پدر مهسا، جمشید به بازداشگاه میرود. مهسا احساس عاطفی به جمشید پیدا کرده و تلاش میکند رضایت پدر را جلب کند.
مدت زمان :92 دقیقه
کارگردان : ، مهرداد فرید