نوبت پنجره هاست 1369
پسربچه ای به نام حامد با پدر و مادرش زندگی می کند. او بچه ترسویی است شبها خوابهای ترسناک می بیند و در مدرسه هم بچه ها به زور پولهایش را میگیرند و نمراتش هم پایین است و مورد بازخواست پدر و مادرش نیز قرار می گیرد. در همسایگی خانه آنها مردی کارمند زندگی می کند که با او ارتباط خوبی برقرار می کند به طوری که وقتی شلوارش در راه مدرسه پاره می شود به اداره مرد میرود و از او کمک میخواهد. روز بعد به خاطر دعوای پدر و مادرش با او به خاطر بی ادبیاش خانه را ترک میکند. مرد جوان با پسر همراه میشود و سعی میکند به او چیزهایی بیاموزد و درباره زندگی و خدا با او حرف میزند و نهایتاً پسر به خانه بر میگردد.
تصاویر
همه تصاویرعوامل
همه عواملدسته بندی و ویژگی ها
عوامل
نوبت پنجره هاست
تیم تولید
تیم کارگردانی
کارگردان
تیم تصویر
تصویربردار
تیم نویسندگان
فیلمنامه
تیم بازیگران
بازیگران
بازیگران
بازیگران