پدر 1374
مهرالله نوجوانی که پس از مرگ پدرش برای امرار معاش خود و مادر و خواهران خردسالش در بندر کار میکند با گرفتن نیمی از دستمزد به روستای زادگاهش برمیگردد. لطیف دوست نوجوان مهرالله به او خبر ازدواج مجدد مادرش را با یک ژاندارم میدهد و همین نکته باعث میشود مهرالله نزد خانوادهاش باز نگردد. او که نظر خوشی درباره حضور ژاندارم ندارد به کمک لطیف خانه قدیمیشان را بازسازی میکند و خواهرانش را میرباید و به آنجا میآورد. اما ژاندارم نزد آنها میآید و لطیف از ترسش جای اختفای بچهها را لو میدهد. مهرالله بیمار میشود و ژاندارم او را نزد خانوادهاش میبرد و چند روزی با مادر و خواهرانش تنها میگذارد. هنگام بازگشت ژاندارم، مهرالله که بهبود یافته سلاح او را شبانه میرباید و با لطیف به بندر میرود. ژاندارم نیز که از این واقعه به شدت خشمگین شده با موتورش برای یافتن آنها به بندر میرود و پس از جستجو در بندر پیدایشان میکند. لطیف به روستایش برگردانده میشود اما ژاندارم به دست مهرالله دستبند میزند تا او را با خود به روستا بازگرداند. بین یک جاده خاکی میان کویر موتور ژاندارم خراب میشود و مهرالله و او سرگردان میمانند. حال ژاندارم از بی آبی رو به وخامت میگذارد. اما مهرالله با یافتن برکهای در دل صحرا او را به آب میرساند.
تصاویر
همه تصاویرعوامل
همه عواملدسته بندی و ویژگی ها
عوامل
پدر
تیم تولید
تیم کارگردانی
کارگردان
تیم تصویر
تصویربردار
تیم صدا
آهنگساز
تیم تدوین
تدوین
تیم نویسندگان
فیلمنامه
فیلمنامه
تیم بازیگران
بازیگران
بازیگران
بازیگران
بازیگران